یک بار نامجو گفته بود من بار دگر حافظم، بار دگر سعدی، باری نیما و بار دگر فروغ. کاری به دلیل نامجو برای گفتن این حرف ندارم. شاید حتی اگر به دلیل گفتن این حرف فکر کنم، خیلی هم نتوانم با این حرف همدل باشم.اما من دلیل خودم را برای گفتن این حرف دارم. امشب حزنی دارم، خمار صد شبهای که میگویم من بار دگر حافظم، بار دگر سعدی، من امشب بار دگر تمام شاعران این سرزمینم. بخوانید, ...ادامه مطلب
هر ساختنی برمبنای طبیعتی پای میگیرد. نامش را میخواهید بگذارید طبیعت، بگذارید بستر، بگذارید سنگبنا، تفاوتی نمیکند؛ هرچیزی برای آنکه ساخته شود نیازمند امری از پیشتدارکشده است؛ و همین از پیشتدارکدیدگی از ارادۀ ما سبقت میگیرد و بدل به نقطهای اساساً خارج از دسترس ما میشود. این یافت بیش از هر موضوعی، خودش را برای من در مسئلۀ دوست داشتن آشکار کرده است. چهبسا بارها در اینجا نوشته باشم که در روابط عاطفی، نسبت به یک مسئله همواره گیج و سرگردانم؛ آن نیز آن هنگام است که تمامی معیارها برآورده میشوند، اما گویی دل رضا نمیدهد. خصوصا درباب ازدواج و روابط طولانیمدت، مسئلۀ معیار خودش را بیشتر آشکار میکند؛ چه آنکه ازدواج امریست قانونی و شهری و به همین میزان به درک عرفی ما از ما معیار که همواره معیار را به مثابۀ امری بیرونی درمییابد، نزدیک است. در چنین نوع ارتباطی، ممکن است فرد پیشاروی ما تمامی معیارهای عرفی را برآورده کند؛ اعم از ویژگیهای ظاهری و باطنی، اما حس و عاطفۀ را آنقدری که باید برنیانگیزد. در این موقعیت توضیح دادنِ آنچه که کم است بسیار درونی و دشوار است. آنقدر که ممکن است این درگیری را برای ما پیش آورد که حق داریم بر اساس آنچه که کم است تصمیم بگیریم یا نه؛ چیزی را بسازیم یا خراب کنیم.من چندین باری در چنین موقعیتی گیر افتادهام؛ خواه در موقعیت طالب، خواه در موقعیت مطلوب. و مجبور بودم یا برای دیگری توضیح دهم که چرا نمیشود یا از دیگری توضیحی بطلبم که چرا نمیشود. البته من، آنجا که خودم درگیر بودم، این توضیح را از دیگری نخواستم. جایش تلاش کردم تا او را داشته باشم و در این راه از هر درستی و مکر و حیلهای فروگذار نکردم. گاهی از در صداقت وارد شدم و گاهی از در سیاست. اما هر دو, ...ادامه مطلب
هار شدهام. در هیچ دورانی از زندگیم چنین دربرابر خودم از خودم دفاع نکرده بودم و به خودم حق نداده بودم. این روزها هر آن چیزی را که تا کنون در خودم بد میدانستم به مثابۀ عنصری اصیل در خودم به رسمیت میشناسم و حاضرم به خودم و همگان بگویم: من همینم! همی, ...ادامه مطلب
آن خلیفة الهی، آن دعامة نامتناهی، آن سلطان العارفین، آن حجةالخلایق اجمعین، آن پخته جهان ناکامی، شیخ بایزید بسطامی رحمةالله علیه، اکبر مشایخ و اعظم اولیا بود، و حجت خدای بود، و خلیفه بحق بود، و قطب عال, ...ادامه مطلب
و چون زن خواستی ای پسر! حرمت خود را نیکو دار. طلب غایت نیکویی زن مکن که به نیکویی معشوقه گیرند. زن، پاکروی و پاکدین و کدبانو و شویدوست و پارسا و شرمناک و کوتاهدست و کوتاهزبان و چیزنگاهدارنده بای, ...ادامه مطلب
زندگی به من آموخت:فراغت دشوارتر از کارشوخی دشوارتر از جدی شنیدن دشوارتر از گفتن حکایت دشوارتر از حکمت زن دشوارتر از مردزندگی دشوارتر از مرگ است. پینوشت: به کسانی که با این آموزه زندگی ارتباط برقرار , ...ادامه مطلب
چندی پیش مشکلاتی در صمیمیترین و قدیمیترین گروه دوستیم به وجود آمد که نتیجهی آن وضع قانونی بود: از این پس هیچکس پشتِ سر دیگری حرف نزند. اگر مشکلِ میان دو نفر قابل مماشات است که برای حفظ جمع بهتر ا, ...ادامه مطلب
درست جلوی در دراز کشیدهم. اگر از جایم بلند شوم تنها چند گام کوتاه با در فاصله دارم. میانمان میزیست با ابعادی کوچک. اما میدانم که ابعاد این میز حتی از این در مرموز موذی هم بیرون میزند. میدانم که , ...ادامه مطلب
غم سراپای وجودم را گرفته. در قبض شدیدی به سر میبرم. برایش توضیحی ندارم. سر آن هم ندارم تا شروع به شمردن غصههایم کنم. سر آن هم ندارم تا از آنها حرف بزنم. تا چیزی را روشن کنم. غمگینم. همین. دلتنگی و قبض در تمام رگهایم جاریست. میدانم که اگر حسد نیرومندترین حس انسانیست، حسی که میتواند اراده را در تمامیت خود برانگیزد، غم واقعیترین و انسانیترین حالت انسان است., ...ادامه مطلب
این روزها دارم به یک پز مدرن فکر میکنم: من حافظهم ضعیف است. گویی هرچه بیشتر تکیهمان را از حافظه برداریم، معقولتر و باهوشتریم. بیشتر میتوانیم هر آن از نور عقلمان بهره ببریم، هر آن از نو کشف ک, ...ادامه مطلب
اکنون طرحم از اینجا کاملتر است . من از ابتدا این وبلاگ را با طرح " ساخته شدن " شروع کردم . اینکه در نوشتههای مختلف ، تجربیاتم را کنار هم ثبت کنم تا بتوانم از " من " به مثابهی یک " کل " حرف بزنم . موفق شدم بر این ترس غلبه کنم که ممکن است هرچه بیشتر در نوشتههایم گم شوم . این ترس که انگار ما مینویسیم تا هرچه بیشتر شخص بودگیمان در متنها حاضر شود ، اما ممکن, ...ادامه مطلب