اکنون طرحم از اینجا کاملتر است . من از ابتدا این وبلاگ را با طرح " ساخته شدن " شروع کردم . اینکه در نوشتههای مختلف ، تجربیاتم را کنار هم ثبت کنم تا بتوانم از " من " به مثابهی یک " کل " حرف بزنم . موفق شدم بر این ترس غلبه کنم که ممکن است هرچه بیشتر در نوشتههایم گم شوم . این ترس که انگار ما مینویسیم تا هرچه بیشتر شخص بودگیمان در متنها حاضر شود ، اما ممکن است به راحتی حتی در ادبیات گم شویم . در ادبیات و سنخ واژههایی که از آنِ ما نیست . واژههاییست همگانی ! اما بر این ترس غلبه کردم و با امید به اینکه نوشتن مجالی بیشتر به این شخص بودگی بدهد ، هرقدر در ابتدا ناامید کننده ، شروع به نوشتن کردم . و با توجه به موقعیت فعلی زندگیام خیلی هم از گم شدن نگران نیستم . اصلا همین که به خلوت کردن زندگیام تن دادهام یعنی کمی در متعینتر کردن زندگی و شناختن کسانی که میتوانم به آنها نام" نزدیک" بدهم موفق بودهام . همین که این روزها روحیهی متکثرم آزارم میدهد ، نشانگر حضور بیشتر این شخص بودگی است .
این ساخته شدن را در زیست به معنای تام کلمه در اینجا پیگیری میکنم . زیست فارغ از نقشهای مختلفی است که ما در زندگی عهدهدار میشویم . ممکن است نقشی در زیست پررنگتر باشد و بنابراین وزنهی سنگینتری در نوشتهها باشد ، اما در نهایت در اینجا زیست با تمامی نقشهایش حاضر است . رقیب اصلی نوشتههای اینجا احتمالا متنهایی است که مشخصا به زبان آکادمیک فلسفی نوشته میشوند و متنهایی که در دفترچههایم نوشته میشوند . از آنجایی که نقش دانشجویی در زندگی فعلی من پررنگتر است ، طبیعی است که متنهای دانشگاهیام برایم مهم تلقی شوند . اما در متنهای آکادمیک ، زیست تنها در نقش آکادمیک آن و با تمام لوازمش حاضر است . حال آنکه اینجا زیست به معنای "یک کل" حاضر است .
اما این زیست برای ساخته شدن نیاز به نوشتن دارد . نیاز به نوشتن دارد تا منسجم شود . طرح من از نوشتن چیزی جز " انسجام " نیست . انسجام حرفهایی که ممکن است در قالبی غیر از نوشتن چیزی جز از این شاخه به آن شاخه پریدن نباشد . بعضاً ممکن است در خود فرایند نوشتن کشفی رخ دهد اما غالبا کشف در همان ایدههای پراکندهیِ پیش از نوشتن حاضر است .
مخاطب من در اینجا ، " نزدیک"انی هستند که خودم ازشان دعوت کردم در اینجا باشند . نزدیکانی که با آنها حرفی برای گفتن دارم . همانهایی که در زیست من حاضر هستند . حرفها را مینویسم و منسجم میکنم تا گفتگوهایم با افراد نزدیک زندگیام بیشتر پا بگیرد و روشنتر باشد . بنابراین ممکن است نزدیکانی که هم اینجا را میخوانند هم بیرون از فضای اینجا با من گپ میزنند احساس کنند که حرفها تکراری است . اما حداقل به زعم من انسجامی که تلاش میشود در نوشتههای اینجا حفظ شود تنها مسیر رفتی است که با بازخوردی که به متنها داده میشود مسیر برگشت را طی میکند و سعی میکند هرچه بیشتر و بیشتر شخصی شود .
نمیدانم باقی مخاطبانِ اینجا چه کسانی هستند ؟ اصلا کسی هست یا نه ؟ اما من اینجا را با دغدغهی اجتماع آغاز نکردم که بگویم تأثیرگذاری این متون بر اجتماع برایم اهمیتی دارد . اینجا اگر یک فضای مجازی و بالتبع عمومی است ، عمومیتش را از همین مخاطبانی میگیرد که در زیست من حاضر هستند . نوشتههایی که در دفترچهی من هستند مادامی که اشتراکی با مخاطبان اینجا ندارند در همان دفترچه باقی میمانند .
متن کمی ناتمام و رها شده است . اما نمیخواهم به آن چیزی اضافه کنم .
آخرین پست 1396...برچسب : نویسنده : samirarezaeephilosophyut بازدید : 168