امروز همچون آصفم/ شمشیر و فرمان در کفم

ساخت وبلاگ

هار شده‌ام. در هیچ دورانی از زندگی‌م چنین دربرابر خودم از خودم دفاع نکرده بودم و به خودم حق نداده بودم. این روزها هر آن چیزی را که تا کنون در خودم بد می‌دانستم به مثابۀ عنصری اصیل در خودم به رسمیت می‌شناسم و حاضرم به خودم و همگان بگویم: من همینم! همین کثافتی که می‌بینید. و خوشا به شما پاکیزگان و درستان که هیچ کثافتی در شما نیست.  احساس قدرت عجیبی دارم. به خاطر دارم با دوست بینا غزلی از مولوی را می‌خواندیم: چرخ ار نگردد گرد دل، از بیخ و اصلش برکنم/ گردون اگر دونی کند گردون گردان بشکنم. می‌گفتیم مولوی شکستی را تجربه کرده است که از آن چنین قدرتی زاییده است. قدرتی که چرخ و فلک را بشکند. گویی این دو معنیِ شکستن در شعر مولوی به یکدیگر می‌رسند. بله می‌رسند. احساس قدرت عجیبی از پذیرش هر کثافتی در وجودم دارم و به هیچ‌کس اجازه نخواهم داد این قدرت را از من بگیرد. اگر نیاز است به شما هم می‌گویم: من همین کثافتی هستم که می‌بینید! چشمتان روشن!

آخرین پست 1396...
ما را در سایت آخرین پست 1396 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samirarezaeephilosophyut بازدید : 201 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:15