خاماندیشانهست اگر گمان کنیم تجربه اساس ما را تغییر میدهد. خاماندیشانهست اگر بعد از تجارب تلخ به خودمان بگوییم دیگر پشتِ دستم را داغ میکنم اگر چنین و چنان کنم. آنچه ما از تجربه میآموزیم نابودی آن حس و عملی نیست که صادقانه زمانی را صرف آن کردهیم، آن را دنبال کردهیم و گمان بردهایم این کاریست که با شخصیت ما ارتباط میگیرد. دستاورد تجربه برای ما چنین انکار و از بین بردنی نیست. ما به نحو بیرحمانهای در هر تجربه خودِ ثابت تکرار شوندهمان را مییابیم. مخصوصاً اگر تجربه نوشتن و ثبت مداومی از روزمره خود داشته باشید، تجربهای مانند همین وبلاگ، بعد از مدتی به آن برمیگردید. برمیگردید و از اول تا انتهای آن را میخوانید. اگر ظواهر شما را نفریبد، متوجه میشوید که هیچ مسئلهای حل نشده است. میبینید مسئله اساسی که شما داشتید همواره ابعاد پیدا میکند و از زوایای متفاوت به آن نگریسته میشود.
دستاورد تجربه " تفکیک حوزهها"ست. تفاوت بزرگ و کودک در آن جوهره اصلی شخصیت نیست. بلکه کودک مانند حجم خمیری بیشکل است که گمان میبرد هر خواستی را در هر لحظه میتواند برآورده کند، هر سخنی را میتواند در هر لحظه به زبان آورد، هر عملی را میتواند در هر لحظه محقق کند. بیخود نیست که غول چراغ جادو تصویری پررنگ در کودکی ماست، یا چوب جادوگری که تکانش میدهیم. تجربه به این خمیر شکل و ابعاد میدهد. به او ادب را میآموزد و او را از بساطت خارج میکند. معنای اصلی ادب، نه مطهر نگه داشتن دهان از کلمات نابهنجار، نه نجابت و سربهزیری و نه اموری از این سنخست. ادب به معنی تفکیک حوزهها و رعایت کردن احکام آنهاست. که در این صورت میدانید کلمات و رفتار در هر حوزهای چگونه باید باشد. چه بسا در حوزهای اساساً گفتن رکیکترین سخنان ادب باشد.
بنابراین در تجارب خود هرقدر تلخ، درست همان هنگام که از خود و تمام آنچه کردید بیزارید و بنا را بر ناسزا به خود گذاشتهید، حسی را که زمانی به روشنی و درستی دنبال کردهید منکر نشوید. به اصالت آن احترام بگذارید. فقط تلاش کنید جای درست آن حس را بیابید و ادامه دهید.
آخرین پست 1396...برچسب : نویسنده : samirarezaeephilosophyut بازدید : 172