عشق / دوستی

ساخت وبلاگ

رفیق دنیا دیده درک عمیقی از دوستی دارد . آنقدر عمیق که حتی عشق را هم در خودش هضم می‌کند . درک او از رفاقت دو واقعیتِ عشق و دوستی را در عرض هم نمی‌بیند ، بلکه هرچه هست دوستی است. می‌گوید انکار نمی‌کند که ممکن است در دوستی عشق پیش بیاید ، اما برای دوستی باید چنان قداستی قائل بود که عشق را جزئی از مراحل آن دید . مرحله‌ای که اگر پیش آمد یا سپری شد همچنان به دوستی وفادار بمانیم.

وقتی این درک را برایم توضیح می‌داد دائم درگیر این بودم که عشقِ دوستانه یا دوستیِ عاشقانه خراب کردنِ هر یک از این دو مفهوم است . عشق و دوستی از نظرم چنان از یکدیگر جدا هستند که در هیچ افقی به صلح با یکدیگر نزدیک نمی‌شوند . درگیر بودم چطور با این درجه از تمایز می‌توانم با درک رفیق دنیا دیده از دوستی کنار بیایم ؟

حالا اما به خط پررنگی که میان این دو کشیده‌ام فکر می‌کنم . به اینکه انگار گریزی نیست از اینکه عشق در مسیر دوستی آغاز شود و پس از پایانِ آن همچنان راهش را در مسیر دوستی ادامه دهد. گریزی نیست از نگاه " نقطه اوج یک دوستی " به عشق داشتن که پیش و پسِ آن آهنگی متعادل دارد .

گرچه وقتی به این ناگزیری فکر می‌کنم همچنان دلایلی که برای تمایز پررنگ میان عشق و دوستی دارم در تزاحم با آن قرار می‌گیرد ، اما حالا نرم‌تر شده‌ام برای تأمل مجدد بر این دوگانه .  

 

آخرین پست 1396...
ما را در سایت آخرین پست 1396 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samirarezaeephilosophyut بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 9 اسفند 1397 ساعت: 17:33